3
جدی عشق چقدر زندگی رو شیرین تر میکنه!
امروز هم زبان خوندم و پته رو دوختم و یه کوکوی مرغ جدید درست کردم،فردا میرم پیاده روی وقتی چرکولکم پیاده روی رو دوس ندارم قبلتر شال میپوشیدی و موهات معلوم نبود الان باید حتماْ موهام تمیز باشه که رها برم بیرون ...
بابا زنگ زد کمی حرف زدیم، دلم همیشه براش تنگه
میخوام با آدمهای اون بیرون مهربونتر باشم.
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴ ساعت 21:15 توسط من
|